آمیـــتیس هدیه خوب خــــــــــــدا

آمی جونم دل مامان و بابا داره تموم میشه .....

.. هفته ٣٨ ٢٨ آذر شاید یه هفته دیگه امی دنیا بیاد.. امی جونم امی ... اين روزها خيلي دير ميگذره و مني كه با هر صبري تحمل كردم اين ٩ماه رو اما واقعا اين هفته اخر لحظه هاش تموم شدني نيست و ديگه صبري براي مامان نمونده و دارم لحظه ها رو تحمل ميكنم تا درد زايمان شروع بشه و بعد در وقت و ساعتي كه خدا بخواد بياي تو اغوشم اميتيس مامان حس ميكنم تو هم از اون تو بودن خسته شدي و اينو از قلمبه كردن باسن كوشولوت سمت راست مامان و زير دنده هام ميشه فهميد و يه چيز جالب اينكه بيشترين جايي كه اين دو ماه اخر خودتو جا ميدادي طرف راست مامان هستش و كمتر چپ ميرفتي و به تخمین اخرین سونو گرافی که نشبه انجام شد٢٦٠٠ بودی  که دکتر گفت اختلافش با وزن وا...
28 آذر 1390

هفته 38 و اخرین سونو

.. هفته٣٨ امروز ٢٦ اذر  غروب با بابا سعيد و دنيا رفتيم دكترحدوداي ٦:٤٥ و دنيا بيرون تو سالن انتظار منتظر موند تا موقع سونوبرسه و دکترم فشار و وزنمو گرفت.  فشارم١١ بود که گفت عالیه و این نشون میده که تو احتمال اینکه در اینده و در دوران میان سالی به فشار خون مبتلا بشی کمه و وزنم هم ۵/۶۷ .معاینه هم شدم و گفتش خوشبختانه لگنم نرماله  و تا وزن ۵/۳ کیلو رو میگشه و دهانه رحم ٢سانت هم باز شده  و امي من در بهترين حالتش قرار داشت و خلاصه دكترم خيلي راضي بود و همينطور ازمايش قند خونم هم خوب بود و دكترم گفتش كه خوشبختانه فرضيه ديابت بارداري كنسله و مشكلي ندارم و بعد نوبت به سونوگرافي رسيد و سعيد دنيا رو صدا زد و ما تونستيم صو...
26 آذر 1390